دیدبان
روایت های شفاهی از مدرنیته

صادق زیبا کلام:مدرنیته ارتباطی با دین ندارد/ برخی می‌خواهند سر به تن مدرنیته نباشد

 صادق زیبا کلام:مدرنیته ارتباطی با دین ندارد/ برخی می‌خواهند سر به تن مدرنیته نباشد
دیدبان: صادق زیباکلام استاد دانشگاه تهران و پژوهشگر مسائل سیاسی، در ادامه سلسله نشستهای علوم انسانی، در مجله تصویری «زاویه» شبکه 4 سیما، رو در روی شهریار زرشناس نشست تا در گام دوم موضوع «ما و مدرنیته» را از دو منظر متفاوت تحلیل کند.
 
بسیاری از شئون حکومتی ما وارداتی از غرب است
زیبا کلام با بیان اینکه چه زمانی بحث تقابل مدرنیته و سنت به پایان خواهد رسید ادامه داد: مسئله جامعه ما درحال حاضر سنت و مدرنیته نیست. انقلاب اسلامی اساسا در مواجه با غرب شکل نگرفت. چرا که صدر تا ذیل آن الگوگیری از غرب است. اگر پوسته انقلاب اسلامی را خراش دهیم، مشاهده خواهیم کرد که انقلاب ما تماماً از مدرنیته الهام گرفته است. چرا که بسیاری از شئون حکومتی ما وارداتی از غرب است.
 
وی در تعریف خود از مدرنیته افزود: در بخشی از جهان که به آن غرب اطلاق می‌شود، نگاه جدیدی به انسان و جامعه بشری متولد شد که اساس آن بر این بود که انسان می‌تواند خود، صلاح و خیر خود را تشخیص دهد. دغدغه‌ مدرنتیه رشد و تعالی انسان نیست چرا که این نوع تفکر، در حیطه مباحث دینی است.
زیباکلام با بیان این نکته که برای بسیاری از مخاطبان هنوز مسئله مدرنیته و تعریفی را که از آن در نظر طرفین بحث وجود دارد نمی‌دانند، به بیان تعریفی که از آن وجود دارد پرداخت تا ابهامات موجود در این راستا پایان پذیرد.
زیباکلام با بیان اینکه افرادی همچون زرشناس، مهدی نصیری، نادر طالب‌زاده مایل نیستند سر به تن مدرنیته باشد، گفت: این افراد معتقدند بحث در این نیست که یک سلسله مباحث مفیدی که در مدرنیته وجود دارد را اخذ کرده و مباحث دیگری را به کار نگیریم. این جریان ضدمدرن، مدرنتیه را از هیچ حیث قبول ندارد، و قائل به این است که مدرنتیه یک تراژدی بیش نیست.
این پژوهشگر افزود افرادی از این دست مدرنیته را به لحاظ فلسفی قبول ندارند: لذا برای پاسخگویی به این سوال که آیا انقلاب اسلامی جزئی از مدرنتیه است یا نه باید مدرنتیه و تاریخ آن را ارزیابی دقیقی کرد تا در انتها بتوان به آن سوال پاسخ داد.
 
صادق زیباکلام افزود: ما معتقدیم یک سری تحولات تاریخی که در لابلای قرن 14 تا 16 میلادی در اروپا رخ داده، که بی‌همتا بود و در هیچ جای دیگری رخ نداد. این تحولات سازنده مدرنیته است. مدرنیته یک فرآیند تاریخی است که از جمله مهمترین این تحولات کشف سفرهای دریایی است. چرا که از سال 1400 میلادی به بعد اروپائیان با ورود به دریا برای کشف سرزمین‌های دیگر، جهانی نو آفریدند. در آن زمان کریستف کلمپ، واسکودوگاما، از طرف دول مقتدر غربی شروع به دریانوردی نمودند و حاصلش با اینکه استعمار بود، ولی کشف قاره آمریکا را موجب شد. کشف این قاره باعث تحولات عظیمی در فرماسیون‌های اقتصادی شد.
این پژوهشگر افزود: از جمله مهمترین این تحولات اقتصاد، و تجارت بود چرا که تا قبل از سال 1400 میلادی،‌تجارت نوعی اقتصاد محلی قلمداد می‌شد. ولی کشف قاره آمریکا باعث جهانی شدن و بین‌المللی گشتن اقتصاد و تجارت گردید. و حاصل آن به وجود آمدن صنعت کشتی‌رانی، بانک و ... بود. اروپا با نگاه جهانی که به تجارت پیدا کرد، باعث ترقی این فرآیند شد در نتیجه فئودالیته اضمحلال یافت. بین سالهای 1400 و 1600 میلادی انقلابی در تجارت بوجود آمد که از آن انقلاب مرکانتانیزم یاد می‌شود. با این انقلاب شیرازه انقلاب تجاری آن زمان ویران شد و مبادلات به شهر‌ها منتقل گردید و در این فاصله زمانی بود که جمعیت شهرهای اروپا به دو برابر افزایش یافت علاوه بر این در این حد فاصل زمانی، ما با دانشمندانی همچون فرانسس بیکن،‌دکارت، جفلر، گالیله و اسحاق نیوتن مواجه می‌شویم که نظریات متفاوتی دارند.
زیباکلام در ادامه اظهار کرد: سلسله جنبان این دانشمندان دکارت بوده. تمام سخن دکارت حول این محور است که بر طبیعت قوانینی حاکم است و پدیده‌های طبیعی بصورت تصادفی رخ نمی‌دهند. هر اندازه این قوانین را بهتر بشناسیم تسلط ما بر طبیعت بیشتر می‌شود. اما ایمان به سخن دکارت در قرن 19 میلادی بوجود می‌آید. این فرآیند نگاه جدیدی نسبت به علم را بوجود می‌آورد که قوانین طبیعی را متقن و حساب‌شده می‌پندارند.
 
مدرنتیه، کاری به خدا و رسول خدا (ص) ندارد
زیباکلام با بیان اینکه تفکرات امثال زرشناس در قبال غرب صرفا در حول انکار خداست، و چیزی جز آن را نمی‌بینند گفت: مدرنتیه، کاری به خدا و رسول خدا (ص) ندارد. اما باید دقت کرد که مجموعه تحولات قرون 14 تا 19 میلادی است که مدرنیته را می‌سازد. پدیده بعدی که در بین این سالها رخ می‌دهد قدرت یافتن حکومتهاست که به واسطه این تحولات بوقوع می‌پیوندد. دولتهای اسپانیا و پرتغال شروع‌کننده استعماری بودند که در قاره آمریکا شکل گرفت و آن را پدید آورد. قدرت یافتن حکومت تا قبل از سال 1400 میلادی بر سه پایه استوار بوده است: فئودال‌ها (اشراف)،کلیسا و دربار. در تحولات بعدی دو رکن از این ارکان سست می‌شود. یعنی کلیسا و فئودال‌ها کم کم قدرت خود را از دست می‌دهند و تمرکز به روی شهرها ایجاد می‌شود. لذا در این روند دربارها قدرت روزافزونی پیدا می‌کنند و دولتهای مطلقه تشکیل می‌شود.
وی افزود: با قدرت یافتن دول، دولتها به فکر اعمال آن در داخل و خارج از مرزهای سرزمینی خود می‌افتند و همگام با آنها اندیشمندان نیز به این می‌اندیشند که باید قدرت دولت‌ها را کنترل کرد. لذا برای پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی به این امر همت گماشتند. با این تفکر نطفه حکومت لیبرال دموکرات تشکیل می‌شود که این نوع حکومت مهار قدرت دولتها را اولویت اصلی خود قرار می‌دهد. اما این نوع حکومت هیچ ارتباطی با خداوند،‌پیامبر  و هیچ مولفه دیگری ندارد.
مدرنتیه در قرن 19 بوجود آمد
این پژوهشگر در ادامه‌ی سخنان خود افزود: کلیسا به علت ثروتمند شدن و گرایش زیاد قاره جدید به مسیحیت، تقابلی با مدرنتیه نداشت ولی روشهای کلیسا مورد انتقاد برخی متولیین کلیسا واقع می‌شود. چرا که کلیسا قائل بود عبادت از طریق کلیسا فقط می‌تواند رخ دهد. و با این تفکر کلیسا همانند بانک‌هایی شده بود که می‌توانست بهشت را خرید و فروش نماید. لوتر کسی بود که مقابل این تفکر ایستاد و گفت: انسان (مسیحی) می‌تواند مستقل از کلیسا به خدا برسد. و این تفکر فی الواقع تیشه به ریشه‌ی کلیسا زدن تلقی می‌شد. مورد دومی که مطرح کرد این بود که،‌بخشوده شدن در حیطه خداوند است نه کلیسا. و این تفکر نهضت کنستانتین را بنیاد نهاد.
وی ادامه داد: انقلاب صنعتی در اواسط قرن هجدهم بوجود آمد یعنی کاری که انسان بادست انجام می‌داد با ماشین تحقق یافت. ولی با این تفاوت که سرعت عمل بیشتری به این فرآیند بخشید. این سرعت در شئون مختلف از جمله صنعت،‌کشتیرانی و اسلحه‌سازی و ... انجام پذیرفت. تمام این روند، جنینی بود که مدرنتیه را طی سالهای 1400 تا 1900 میلادی بوجود آورد.
 
زیباکلام در واکنش به اظهارات زرشناس گفت: جنایات چنگیز به اندازه هیچ قدرت غربی نبوده است. سلطان محمود غزنوی با 17 بار لشکرکشی به هند، قتل عام و کشتن مردم را به بار آورد. و در تاریخ هیچ یک از علمای ما آن را محکوم نکرده‌اند. و با افتخار از آن یاد می‌شود. انقلاب صنعتی جامعه اروپا را به جهانیان مسلط کرد. ولی تبلور نگاه معرفت‌شناسانه‌ای که علما در این بازه به جهان پیدا کردند، نکته مهمی‌ است که نباید از آن غافل شد، چون در قرن 19 میلادی، غرب به اندیشه دکارت باز می‌گردد و به آن ایمان می‌آورد که هیچ یک از پدیده‌های طبیعی بدون علت رخ نمی‌دهد. این دید به خاطر انقلاب صنعتی، ثروت جامعه، و دید جهانی است که غرب با آن مواجه می‌شود.
وی در پایان اظهار کرد: انقلابی که درعلوم کاربردی بوجود آمد بسیار فراگیر بود. این انقلاب نگاه غرب را به علم و جهان تغییر داد و به این نتیجه رسید که بسیاری از باورهایی که از کلیسا به آن‌ها تحمیل شده بود غلط بوده است، لذا گفت که از این پس هر آنچه که علم به اثبات رساند مقبول خواهد بود. به آنچه که از سال 1400 میلادی شروع شد و تا سال 1900 میلادی ادامه یافت مدرنتیه اطلاق می‌شود.
 
منبع: خبرگزاری تسنیم

مرتبط‌ها

آتش به اختیار با خشاب بصیرت انقلابی

خورشید‌ بی‌غروب امام خمینی(ره)

اختیارات پیامبر و امامان معصوم (ع)

عزاداری حسینی؛ امتداد سیاست خارجی جمهوری اسلامی

نهادینه‌سازی آموزه‌ مهدویت برای کودکان

رابطه سختی و آسانی در قرآن/ ما به چه کسانی بدهکاریم؟